🎤 با صدای حسین طاهری
متن شعر:
بریدم از جان و از جهان، دل؛ زدم دلم را به نام حیدر
فرو نیارم به بندهای، سر؛ منم غلام غلام حیدر
نه بندهاش خوانم و نه یزدان، نه خالقش گویم و نه مخلوق
شکاف دیوار کعبه بنگر، بخوان خطی از مقام حیدر
رخش ندیدهست انس و جان هم، ملائک و اهل آسمان هم
که ره ندارند عرشیان هم، به محفل بار عام حیدر
طهور قرآن قرین جانش، یکایک آیات وصف شأنش
تمام نهج البلاغه سطری، ز بیکران کلام حیدر
طلوع میلاد او زکعبه، بدایت حسن مطلع او
صلای فزتُ برب کعبه، شکوه حسن ختام حیدر
چنان نگینش جهت به مشتش، چو زادره نُه فلک به پشتش
چو فرش هفت آسمان فتاده، به مسکنت زیر گام حیدر
علیست حق و علی حقیقت، علیست شرع و علی شریعت
یلان گردنکش طریقت، هماره رام مرام حیدر
جهان خدایا! خراب گردد، اگر نگردد خراب مولا
فلک خدایا! دگر نگردد، اگر نگردد به کام حیدر

