درباره وصف رفتار و کردار حضرت صاحب الزمان
اشاره
روایاتی که در صفت و رفتار و کار آن حضرت رسیده است و آنچه از قرآن در باره آن حضرت نازل شده است1- حدیث کرد ما را علی بن احمد او گفت: حدیث کرد مرا عبید الله بن موسی علوی از ابی محمد موسی بن هارون بن عیسی معبدی (1) او گفت: حدیث کرد ما را عبد الله بن مسلمه بن قعنب او گفت: حدیث کرد ما را سلیمان بن بلال (2) او گفت: حدیث کرد ما را جعفر بن محمد علیهما السلام از پدرش و او از جدش و او از حسین بن علی علیهم السلام که آنحضرت فرموده: مردی بخدمت امیر المومنین (ع) رسید و بانحضرت عرض کرد: یا امیر المومنین ما را از این مهدی خودتان آگاه کنید فرمود: آنگاه که رفتنی ها بروند و منقرض شوند و مومنین اندک شوند و آشوبگران از میان بروند [در بعضی از نسخه ها بجای (المجلبون) (المخبتون) است یعنی خضوع کنندگان] پس همانجا و همانجا است. عرض کردم: یا امیر المومنین این مرد از کدام طایفه است؟ فرمود: از بنی هاشم، از برترین نژاد عرب، و از دریائی که از هر سو آبها بر آن سرازیر است، و اما نگاهی که پناهگاه پناهندگان است (3) و کان صفا است آنگاه که همه بی صفا شوند
ص: 250
هنگامیکه مرگ شبیخون زند او را ترسی در دل نباشد و چون مرگ چهره خود را نشان دهد او ضعف و ناتوانی از خود نشان ندهد، و در میدان نبرد و کشتی قهرمانان عقب نشینی نکند، دامن همت بکمر زده باشد و پر جمعیت و پیروز و شیر بیشه شجاعت باشد که ریشه ستمگران را از جای برکند پشتوانه ای باشد مردانه و شمشیری از شمشیرهای خدا، سالار و پر خیر و بزرگ شده خاندان جلالت و شرف ریشه مجد و بزرگواریش در اصیل ترین ریشه ها باشد پس تو را هیچ موجب اصرافی- آنکسکه بسوی هر فتنه ای شتابان بگریزد،آن کس که اگر سخن بگوید بدترین سخنگو است و اگر خاموش نشیند خباثت ها و فسادها در اندرون دارد- از بیعتش منصرف نکند. سپس بتوصیف مهدی علیه السلام برگشت و فرمود: آستانه اش از همه شما گشاده تر و دانشش از همه شما بیشتر و بخویشان از همه شماها پیوند آمیزتر بار الها با برانگیختن او غم و اندوه را از میان بردار و بواسطه او پراکندگی امت را جمع فرما پس اگر خداوند برای تو خیر اراده فرمود تصمیم بگیر و اگر موفق شدی که بخدمتش برسی از او بهیچ کس انعطاف مپذیر و اگر بسویش راه یافتی از او مگذر پس از این سخنها با دست بسینه اش اشاره فرمود و آهی سرد کشید و فرمود: وه که چه مشتاق بدیدارش هستم.2- خبر داد ما را علی بن احمد او گفت: حدیث کرد ما را عبد الله بن موسی علوی از بعضی از رجال حدیثش و او از ابراهیم بن حکم بن ظهیر (1) و او از اسماعیل ابن عیاش و او از ابی وائل که گفت: امیر المومنین علیه السلام نگاهی بحسین کرد و فرمود: این پسر من آقا است همچنانکه رسول خدایش آقا نامیده است و بروزی خداوند از نسل او مردی را همنام پیغمبر شما بیرون میاورد که در صورت و سیرت مانند او است بهنگام غفلت
ص: 251
مردم و مرگ حقیقت و ظهور ستم خروج میکند بخدا قسم اگر خروج نکند گردنش را از پیکرش جدا سازند (1) با خروج او اهل آسمانها و ساکنین شان خرسند خواهند شد او مردی است پیشانی بلند و دماغ باریک که وسط دماغش اندکی برآمدگی دارد شکم با ضخامت و رانهایش پهن و در ران راستش خالی است دندانهای جل از همدیگر باز و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد همانطور که پر از ستم و جور شده باشد.3- حدیث کرد ما را ابو سلیمان احمد بن هوذه او گفت: حدیث کرد ما را عبد الله بن بکیر از حمران بن اعین او گفت: بحضرتت ابی جعفر (امام باقر) علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم من بمدینه رسیدم همیانی بمیان داشتم که هزار دینار در آن بود و من با خدا عهد کرده ام که آن هزار دینار را یکدینار یکدینار در خانه شما انفاق کنم یا آنکه پرسش مرا پاسخ گوئی. فرمود: ای حمران بپرس که پاسخ خواهی شنید ودینارهایت را انفاق مکن. عرض کردم: شما را بحق خویشاوندی که با رسول خدا دارید سوگند که شما صاحب این امر و قائم بامر هستید؟ فرمود: نه. عرض کردم: پدر و مادرم بفدایت پس او کیست؟ فرمود: او شخصی است سرخ و سفید چشمانش گود و فرورفته،برجسته پیشانی و شانه پهن وبر سرش سبوسه و بر صورتش اثر است، خداوند رحمت کند موسی را. (2) .
ص: 252
4- حدیث کر د ما را عبد الواحد بن عبد الله او گفت: حدیث کرد ما را احمد ابن محمد بن رباح زهری او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن علی حمیری او گفت: حدیث کرد ما را حسن بن ایوب از عب الکریم بن عمرو خثعمی و او ازاسحاق بن جریر و او از حجر بن زائده (1) و او از حمران بن اعین که گفت: از ابا جعفر (امام باقر) علیه السلام پرسیدم، و عرض کردم، قائم تو هستی؟ فرمود: من فرزند رسول خدایم و من خونخواهی میکنم و آنچه خدا بخواهد انجام میدهم باز سئوالم را تکرار کردم. فرمود: میدانم فکرت بکجا رفته است صاحب تو شکمش بهن است و علاوه بر سرش سبوسه است و فرزند زیبارویان است (یعنی زیبائی را از پدرانش بارث برده است) خداوند فلانی را رحمت کند.5- حدیث کرد ما را عبد الواحد بن عبد الله او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن رباح زهری او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن علی حمیری او گفت: حدیث کرد ما راحسن بن ایوب از عبد الکریم بن عمرو خثعمی اوگفت: حدیث کرد مرا محمد بن عصام او گفت: حدیث کرد مرا وهیب بن حفص از ابی بصیر که گفت: حضرت ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام یا ابو عبد الله (امام صادق) علیه- السلام فرمود (تردید از ابن عصام است) ای ابا محمد قائم را دو نشانه است (2) خالی در سر و بیماری سبوسه در سرش باشد و خالی در میان دو کتف از طرف چپ زیر کتف چپ ورقی است همچون ورق آس.
ص: 253
6- خبر داد ما را محمد بن یعقوب او گفت ک حدیث کرد ما را ابو القاسم بن علاء همدانی [حدیث را رسانده به] (1) عبد العزیز بن مسلم که او گفت: در خدمت [مولایمان] امام رضا (ع) در مرو بودیم نخستین روزها که بمرو رسیده بودیم ما و اصحاب ما در روز جمعه در مسجد جامع گرد هم آمدیم و سخن از امامت بمیان آوردند و از اختلاف فراوانی که در آن شده یاد کردند، من بخدمت آقایم [رضا] رسیدم و حضرتش رااز سخنهائی که گفته بودند آگاه نمودم. حضرت لبخندی زد و فرمود: ای عبد العزیز مردم ندانسته گول رای های خود را خوردند، همانا خدای تبارک اسمه پیامبرش را قبض روح نکرد تا آنکه دین او را کامل فرمود و قرآنی بر او فرو فرستاد که تفصیل هر چیزی در آن بود و در آن قرآن حلال و حرام و حدود و احکام و همه آنچه را که مردم نیازمندش بودند بطور کامل بیان کرد،و فرمود ما فرطنا فی الکتاب من شیی (در قرآن چیزی فرو گذار نکردیم) و در حجه الوداع که در آخر عمرش بود آیه الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا مائده: 5) امروز دین شما را برای شما کامل کردم و نعمت خودم را برای شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد) را فرو فرستاد و موضوع امامت بستگی بتمامیت دین دارد و پیغمبر از دنیا نرفت تا آنکه برای امتش دانستنیهای دین را بیان کرد و راهشان را روشن فرمود و آنان را بر دین حق بای گذاشت (2) و علی را بر ایشان راهنما و پیشوا بپاداشت و هیچ از نیازمندیهای امت نگذاشت مگر آنکه بیان کرد پس کسیکه گمان کند که خداوند دینش راکامل نکرده است کتاب
ص: 254
خدا را رد کرده و کافر است [بقرآن]. آیا قدر امامت و جایگاهش رااز امت میشناسند تاآنان در اختیار امام مجاز باشند همانا امامت قدرش بالاتر و شانش بزرگتر و جایگاهش بلندتر و محیطش منیع تر و غوطه ور شدن در آن دور دست تر از آن است که مردم بتوانند با عقلهایشان بان برسند و یا با رایهایشان بان دست یابند یا باختیار خودشان امامی بپا سازند. امامتهمان است که خداوند، ابراهیم خلیل (ع) را پس از نبوت و خلت با سومین رتبه مخصوصش فرمود و فضیلتی بود که با آن مشرفش کرد و در قرآنش بدان اشاره نموده و فرمود: انی جاعلک للناس اماما- بقره 124 (من تو را برای مردم امام قرار خواهم داد)، خلیل از مسرتی که باو دست داد عرض کرد: از ذریه من نیز امامقرار بده و خدا فرمود: لا ینال عهدی الظالمین عهد من در دست رس ستمکاران قرار نمیگیرد. این آیه امامت هر ستمگری را باطل کرد [تا روز قیامت] (1) و در افراد بر گزیده قرار گرفت. سپس خداوند کرامت دیگری باو داد که امامت را در ذریه او که برگزیدگان و پاکان بودند قرار داد و فرمود: و وهبنا له اسحاق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا لنا عابدین (و باو (ابراهیم) اسحاق و فرزند زاده اش یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته گردانیدیم و آنان را امامان قرار دادیم تا مردم را بامر ما رهبری کنند و هر کار نیکو را از انواععبادات و خیرات و بخصوص اقامه نماز و ادای زکوه را بانان وحی کردیم و آنان نیز بعبادت ما پرداختند). پس امامت همواره در ذریه او بود که قرنهای متوالی از یکی بدیگری بارث میرسید تا آنکه پیغمبر اسلا صلی الله علیه و آله آن را بارث برد (2) و خدای عز و جل
ص: 255
فرمود: انا اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوهوهذا النبی والذین آمنوا و الله ولی المومنین: آل عمران 68) از مردم بابراهیم اولیتر کسانی هستند که از او پیروی کنند و این پیامبر و کسانیکه اهل ایمانند و خدا دوستدار مومنان است). پس امامت مخصوص پیغمبر گردید و پیغمبر بامر خدا برسم همه فرائض الهی قلاده امامت را بگردن علی علیه السلام انداخت پس امامت در برگزیدگان ذریه او قرار گرفت کسانی که خداوند بانان دانش وایمان عطا کرد آنجا که فرمود: و قال الذین اوتوا العلم و الایمان لقد لبثتم فی کتاب الله الی یوم البعث- روم 56 (و آنان که بمقام علم و ایمان رسیده اند (بان فرقه بدکار) گویند شما تا روز قیامت که هم امروز است در عالم علم خدا مهلت یافتید) پس امامت تنها در فرزندان علی است تا روز قیامت زیراپس از محمد صلی الله علیه و آله پیغمبری نخواهد بود پس این نادانان کجا میتوانند (امامرا) برگزینند. همانا امامت مرتبه انبیا وارث اوصیا است همانا امامت خلافت خدا وخلافت رسول خدا است و مقام امیر المومنین وارثیه حسن و حسین است همانا امامت سر رشته امور دین و نظام مسلمانان و صلاح دنیاوعزت مومنین است همانا امامت اساس اسلامی است که همواره در نمو است وبلندترین شاخه درخت اسلام است [تمام بودن نماز و زکوه وروزه و حج و جهاد و پخش در آمد و صدقه ها] وامضاء حدود و احکام و جلوگیری سر حدات و و کرانه های کشور اسلامی همگی بوسیله امام است. امام حلال خدا را حلال و حرام او را حرام میکند و حدود الهی را بر پا میسازد و از دین خدا دفاع میکند وبراه خدا با حکمت و موعظه نیکو دعوت میکند و دلیلی است رسا امام همانند خورشید تابان است که جهان رابا نور خود جلوه خاصی می بخشد و در افقی قرار دارد که دست ها و دیده ها را بدان راه نیست.امام در شدت تاریکیها و در دل شهرها وبیابانهای بی آب و علف و درامواج
ص: 256
خروشان دریاها ماهی است تابان (1) و چراغی است پر نور و نوری است درخشان و ستاره ای است راهنما امام آب خوشگوار بر لب تشنگان است و نوری است راهنماو نجات بخش از هلاکت امام همچون آتشی است که بر قله هاروشن کنند تا سرما زدگان از گرمای آن بهره مند شوند و راهنمائی است در هلاکت گاهها که هر کس از او جدا شود بهلاکت خواهد رسید. امام یعنی ابر بارنده و باران تند و درشت و آفتاب نور افشان و آسمان سایه افکن و زمین پهناور و چشمه پر جوش و آبگیر پر از آب و گلستان پر از گل و ریحان. امام یعنی دلارام رفیق و پدر مهربان و شفیق و برادر تنی، و مادر نیکو کار نسبت بکودکش و پناهگاه بندگان در مصیبت های بزرگ. امام یعنی امین خدا در میان خلقش و حجت او بر بندگانش و خلیفه اش در شهرهایش و دعوت کننده بسوی خدا و دفاع کننده از حریم های خداوندی. امام، یعنی پاکیزه از گناهان و دور از عیبها و دارای دانش مخصوص و متصف به بردباری و وسیله نظام یافتن دین وعزت مسلمین و خشم منافقین و هلاکت کافرین. امام یعنی یگانه دوران که هیچکس هم افق شدن بااو نتواند و هیچ دانشمندی بهمگانی با او نرسد وعوضی از برای او یافت نشود مو مثل و مانندی برای او نباشد برتری مخصوصی دارد بدون آنکه بدنبالش رفته باشد و یا در مقام کسبش بوده باشد بلکه این ویژهگی از جانب خدای برتری بخش و بخشاینده باو عنایت شده است. پس کیست که بتواند بشناسائی امام برسد یا امکان گزینش امام را داشته باشد هرگز، هرگز، عقلها در باره اش گم و افکار گمراه و مغزها حیران و دیده ها خیره و بزرگان در برابرش کوچک و حکیمان حیرانند و بردباران دارای قصورند و خطیبان زبان بسته و خردمندان در باره او نادانند و شاعران لالند و ادبا ناتوانند و بلیغان
ص: 257
درمانده اند که شانی از شئون امام و یا فضیلتی از فضایل او را بیان کنند و بناتوانی و تقصیر خودشان معترفند. و چگونه میتوان همه اوصاف امام را گفتن، و کاملا توصیفش نمودن، و یا چیزی از امر امامت را فهمیدن و یا کسی را بقائم مقامی او یافتن که همچون او بی نیاز گرداند؟ نه، چگونه و کجا ممکن است و حال آنکه او همچون ستاره از دست رس دست اندازها و توصیف توصیف کنندگان بدور است این کجا و اختیار کجا؟ این کجا و خردها کجا؟ کجا مانند این یافت شود؟ شما گمان میکنید که چنین چیزی در غیر آل رسول محمد صلی الله علیه و آله یافته میشود؟ بخدا قسم که بر خودشان دروغ گفته اند و سخنان باطل بارزوهای دروغینشان کشانده است پس بجایگاه بلند و دشوار و لغزنده ای بر آمده اند که پاهاشان لغزیده و بگودال خواهند افتاد،اینان خواستند با خردهای حیران و سرگردان و ناقص خود و با رایهای گمراه ننده شان امام بسازند و جز دوری از ساحت امام نیفزودند براستی که کار مشکلی را در نظر گرفتند وبهتان بر زبان راندند و بگمراهی دور و درازی گرفتار آمدند و در حیرت و سرگردانی افتادند که امام را با آنکه بچشم میدیدند رها کردند و شیطان کارهاشانرا برایشان آرایش داد و آنان را از راه بازداشت وباآنکه راه را میدیدند (1) از آنچه خدا اختیار کرده بود و رسول خدا واهل بیتش اختیار کرده بودند باختیاریکه خود کرده بودند رو آوردند و حال آنکه قرآن فریادشان میزند که و ربک بخلق ما یشاء و یختار ما کان لهم الخیره سبحان الله و تعالی عما یشرکون- القصص 68 آفرینش هر آنچه بخواهد و اختیار مخصوص پروردگار تو است و برای آنان حق اختیار نیست خداوند منزه و برتر است از آنچه برای او شریک میسازند).
ص: 258
و خدای عز و جل میفرماید: و ما کان لمومن و لا مومنه اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم- الاحزاب 36 (هیچ مرد و زن باایمان را در موردیکه خدا و رسول دستور داده است حق اختیار در کارشان نیست). و فرمود: ما لکم کیف تحکمون، ام لکم کتاب فیه تدرسون، ان لکم فیه لما تخیرون، ام لکم ایمان علینا بالغه الی یوم القیمه ان لکم لماتحکمون، سلهم ایهم بذلک زعیم، ام لهم شرکاء فلیاتوا بشرکائهم ان کانوا صادقین- القلم 36 تا 42 (شما را چه شده است چگونه حکم میکنید؟ یا کتابی مر شما راست که از آن درس فرا میگیرید و آنچه اختیار میکنید در آن کتاب است؟ یا آنکه شما را بر ما پیمانهائی است که دامنه اش تا روز قیامت کشیده شده است همه قضاوتهائی که میکنید بسود خود شمااست (نه قضاوتهای واقعی) از اینان بپرس که ضامن اجرای قضاوتها کدامیکه از آنان است و یا آنکه شریکانی برای ضمانت اجرا دارند پس شرکاشان را نشان دهند اگر راست میگویند). و فرمود: افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها- محمد: 24 (مگر قرآن را نیکو نمی اندیشند یا آنکه بر دلها قفلها زده شده است یا آنکه خداوند بر دلهای آنان مهر زده است و دیگر نمی فهمند یا آنکه بزبان میگویند شنیدیم ولی گوش فرا نمیدهند). همانا بدترین جنبنده ها در نزد خدا افراد بی عقلی هستند که از شنیدن حق کرد و از گفتن حق لالند و اگر خداوند میدانست که خیری در آنان هست آنان را شنوا میکرد ولی اگر شنوا هم میکرد (چون خیری در وجود آنان نبود) آنان باحالت اعراض پشت بحق میکردند (1) یا آنکه گفتند شنیدیم ونافرمانی کردیم (2) بلکه آن
ص: 259
فصلی است از طرف خدا که بهر کس که بخواهد عنایت میکند و خداوند دارای فضل بزرگ است. پس آنان چگونه میتوانند امامرا بگزینند؟ و حال آنکه امام دانشمندی است که نادانی باو راه ندارد وشبانی استکه ضعف وسستی باو دست ندهدکان قد است و طهارت و عبادات و زهد ورزیدن و دانش و پرستش است است پیغمبر را دعوتی خاص در باره او بود و از نسل پاکیزه بتول اند نه در نسبشان جای خرده گیری هست و نه آبرومندی تواند همطراز او شود در خاندان از قریش است و از رتبه بلند هاشم و عترت رسول خدا و پسنیده از جانب خدای عز و جل است، باعث شرافت شرافتمندان است و شاخه ای از شجره عبد مناف علمش همواره درفزونی باشد و بردباریش در حد کمال آماده منصب امامت بود و آگاه بر سیاست، پیرویش واجب و بامر خدای عز و جل بر پا و بندگان خدا را پند آموز و دین خدا را نگهدار است. همانا پیامبران و امامان (صلوات الله علیهم) راخداوند توفیق عنایت میفرماید و از دانش و حکمت نهانیش بانان میدهد آنچه را که بدیگران نداده است پس دانششان بالاتر از دانش اهل زمان میشود، چنانچه در آیه شریفه است افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع ام من لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون- یونس 36 (آیا آنکس بسوی حق رهبری میکند سزاواتر است که پیروی شود یا آن کسی که راه را نمییابد مگر آنکه راهنمائیش کنند؟ شما را چه شده است چگونه قضاوت میکنید) و در آیه شریفه است و من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا- البقره 269 (آنکس که حکمت باو داده شود خیر فراوانی باو داده شده است). و در باره طالوت فرماید: ان الله اصطفاه علیکم و زاده بطه فی العلم و الجسم و الله یوتی ملکه من یشاء و الله واسع علیم- البقره: 247 (همانا خداوند او را بر شما برگزید و دانش و نیروی بدنی او را افزونی داد وخداوند ملک خود را بهر کس که بخواهد میدهد).
ص: 260
و خداوند افزونی بخش و دانا است و به پیغمبرش فرمود: انزل علیکم الکتاب و الحکمه و علمک ما لم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما- النساء: 113 (1) (خداوند کتاب و حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را که تو نمیدانستی بتو آموخت) و این نشانه آنست که فضل خداوند در باره تو بزرگ بوده است. و در باره امامان از اهل بیت و عترت و ذریه پیغمبرش صلوات الله علیهم اجمعین فرمود: ام یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمه و آتیناهم ملکا عظیما فمنهم من آمن به و منهم من صد عنه و کفی بجهنم سعیرا النساء: آیه 53 و 54 (آیابر مردم در آنچه خداوند شان از فضل خود بانان داده حسد میورزند؟ بتحقیق که ما فرزندان ابراهیم را کتاب و حکمت دادیم و بانان ملک با عظمتی عطا کردیم پس پاره ای از آنان باو ایمان آوردند و بعضی از آنان از پیشرفت او جلو گیری کردند و دوزخ برای سوزاندن کافی است). و چون خداوند بنده ای را کارهای بندگانش برگزیند سینه اش را بهمین منظور گشاده میکند و بر دلش چشمه های حکمت می سپارد و دانش را آنچنان الهامش میکند که در هیچ پاسخگوئی برنج نیفتد و در جواب گوئی از حق و حقیقت محرف نشود او همیشه معصوم استو موید و موفق و مسدد واز خطاها ولغزش ها و سقوط ها در امان است و این ویژه گی را خدا باو عنایت فرموده تا بر بندگانش حجت و بر خلقش گواه باشد و این فضل الهی است که بهر کس بخواهد میدهد و خدا دارای فضلی است بزرگ. پس آیا چنین امری آنان را توانائی هست که بر گزینند؟ و یا اگر بر گزیدند برگزیدهشان دارای این اوصاف باشد تا او را پیشوا کنند؟ سوگند بخانه خدا که از حق تعدی کردند، و کتاب خدا را پشت سر انداختن
ص: 261
آنچنانکه گوئی نمیدانند در حالیکه راهنمائی و شفا در کتاب خدا بود و آنان او را بدو انداختند و از هواهای خویش پیروی کردند از اینرو خداوندشان سرزنش کرد و گنه کارشان خواند و از برایشان هلاکت خواست و فرمود: و من اضل ممن تبع هواه بغیر هدی (1) من الله ان الله لا یهدی القوم الظالمین- قصص: 50 (کیست گمراه تر از کسیکه هوای خود را که از سوی خدا راهنمائی نشود پیروی کند؟ همانا خداوند مردم ستمکار را راهنمائی نمیکند) و فرمود: فتعسا لهم و اضل اعمالهم- محمد: 8 (مرگ بر آنان و بگمراهی انداخت اعمال آنان را) و فرمود: کبر مقتا عند الله و عند الذین آمنوا کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر جبار- غافر: 35 (گناه بزرگی است نزد خدا ونزد آنانکه ایمان آورده اند،اینچنین خداوند هر دلی را که سر کش و زروگو باشد مهر میکند).7- و (2) از محمد بن یحیی و او از احمد بن محمد بن عیسی و او از حسن بن محبوب و او از اسحاق بن غالب و او از): ابی عبد الله [جعفر بن محمد] علیهما السلام نقل میکند که آنحضرت در ضمن خطبه ایکه حالات ائمه و اوصاف آنان را بیان میفرمود: [فرمود] همانا خداوند تعالی بواسطه امامان هدایت که از خاندان پیغمبرش (ص) بود دینش را واضح و آشکار فرمود و از راه روشن خود بوسیله آنان پرده برداشت و از درون چشمه های علمش دری بر آنان باز کرد پس هر کس از امت محمد صلی الله علیه و آله که حق واجب امام خودش را بشناسد مزه شیرینی امامش را خواهد یافت و برتری و زیبائی اسلامش را خواهد فهمید، زیرا خدایتعالی امامرا نشانه ای از برای خلقش نصب کرده و او را بر فرمانبران خود حجت قرار داده و تاج وقار بر سرش نهاده و از نور جباریت خود
ص: 262
سرا پای پوشانده میان او و عالم بالا ارتباطی بر قرار است که موادش بدون انقطاع باو میرسد (1) و بانچه در نزد خدا است بجز از رهگذر اسباب کسی را دست رسی نیست و خداوند عملهای بندگان را بجز با معرفت امام نمی پذیرد پس امام آنچه را که از مشکلات تاریک و سنت های مخفی و فتنه های مشتبه باو برسد آگاه است. و همواره خداوند امامان را از فرزندان حسین علیه السلام یکی پس از دیگری اختیار فرموده است و اینچنین آنانرا برگزیده است و از برای مردم بانان راضی شده و آنانرا برای خودش راضی نموده هر امامی که از آنان از ایندنیا بگذرد خدای عز و جل امام دیگری را برای خلقش نصب میکند تا نشانه ای باشد آشکار و راهنمائی نور بخش و پیشوائی پایدار و حجتی دانا، امامانی از سوی خدا که بحق رهبری کنند و بحق می گرایند، حجت های خدایند و دعوت کنندگان اویند و شبانان الهی هستند بر خلقش بندگان براهنمائی آنان متدین گردند و با نور آنان شهرها روشن و ببرکت آنان آثار دیرین نمو مییابد خداوند آنانرا مایه زندگی مردم و چراغهای تاریکیها و کلیدهای سخن و ستونهای اسلام قرار داده است این قلم تقدیر حتمی الهی است که در باره آنان اینچنین جاری شده است. پس امام همان برگزیده ای است که خداوند از او راضی شده است و راهنمائی است که برای همین هدف برگزیده شده است (2) و قائمی است که امیدها باو بسته است خداوند بخاطر همین برگزیدش ودر عالم ذر هنگامیکه روحش را آفرید و در عالم جسم هنگامیکه جسمش را آفرید زیر نظر خودش او را ساخت او پیش
ص: 263
از آفرینش اش سایه ای بود در سمت راست عرش خدا و در علم غیب خداوندی حکمت باو داده شده بود خداوند با آگاهی خود او را اختیار کرد و بخاطر پاکیزگیش برگزید. او یادگار آدم است و اختیار شده از ذریه نوح و برگزیده از فرزندان ابراهیم و چکیده ای از خاندان اسماعیل و خلاصه ای از محمد صلی الله علیه و آله و سلم، پیوسته منظور نظر الهی بوده و فرشتگان خدا نگهدارش هستند و پیش آمدهای نگوار شبهای تار و نفس های افراد فاسق از او دفع میشود و تهمت های ناروا باو نمی چسبد از بیماریها درور و از آفتها در حجاب و از لغزشها معصوم و از همه کردارهای زشت محفوظ است، از او ان بلوغش به بردباری و نیکوکاری معروف و در پایان عمرش بعفت و دانش و برتری منسوب است. دستور پدر بزرگوارش متوجه او است تا پدرش زنده است او از گفتار خاموش است و چون مدت پدرش بپایان رسید تقدیرات الهی در مشیت اش باو رسید اراده حق در باره او از طرف خدا بمحبت او رسید و پایان زمان پدرش رسید و در گذشت و امر خدا پس از پدرش باو واگذار شد (1) و خداوند دینش را بگردن او
ص: 264
انداخت و او را حجت بر بندگان خودش قرار داد و در شهرهایش قیم نمود و با روح خود او را تاکید کرد و علم خود را باو عطا کرد و راز خود را بدو سپرد و او را برای بزرگ دستورش فرا خواند و از بیان علمش که جدا کننده بین حق و باطل بود آگاهش ساخت و او را برای خلقش نشانه نصب کرد و بر اهل عالمش حجت و برای اهل دینش نور بخش و بر بندگانش قیم قرار داد. خداوند بامامت او برای مردم راضی شد و او را حافط علم خود و نگهبان حکمتش نمود و از او خواست که دین او را رعایت کند و راههای روشن خود و واجبات و حدودش را با او زنده کرد پس بهنگامیکه مردم نادانان متحیر بودند و اهل جدل سرگردان او بوسیله نور درخشنده و شفای همگانی (1) که داشت با حقی روشن و بیانی آشکار قیام بعدالت کرد بر آن راه روشنی که پدران راستینش بر آن راه رفتند پس حق چنین دانشمند را بجز بدبخت کس جاهل نشود و بجز گمراه انکارش نکند و بجز کسیکه بر خدا جرئت نموده باشد رهایش نمیکند]
مادر آن حضرت و وصفش
[بودن آنحضرت] (2) فرزند زن اسیر و فرزند برگزیده از کنیزان8- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید ابن عقده او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن مفضل بن قیس بن رمانه اشعری و سعدان بن اسحاق بن سعید و احمد بن حسین بن عبد الملک و محمد بن حسن قطوانی همگی گفتند: حدیث کرد ما را حسن ابن محبوب زراد از هشام بن سالم و او از یزید کناسی (3) که گفت:
ص: 265
شنیدم ابی جعفر محمد بن علی (امام باقر) علیهما السلام میفرمود: صاحب این امر شباهتی بیوسف دارد فرزند کنیز سیاه است خداوند، کار او را در یک شب اصلاح میفرماید. [شرح: مقصود از شباهت بیوسف (و یا سنت یوسف چنانچه در بعضی از نسخه ها است) غایب شدن آنحضرت است].9- خبر داد ما را عبد الواحد بن عبد الله بن یونس او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن رباح زهری او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن علی حمیری او گفت: حدیث کرد ما را حکم برادر مشمعل اسدی (1) او گفت: حدیث کرد مرا عبد الرحیم قصیر که گفت: به ابی جعفر (امام باقر) علیه السلام عرض کردم: مقصود امیر المومنین از اینکه فرموده است: (پدرم بفدای کسیکه فرزند برگزیده از کنیزان است) فاطمه است؟ فرمود: فاطمه برگزیده از زنان آزاده است مقصود امیر المومنین آنکسی است که شکمش پهن ورنگش سرخ وسفید است خداوند فلانی رارحمت کند.10- خبر داد ما را احمد بن محمد بن عید او گفت: حدیث کرد ما را قاسم ابن محمد بن حسن بن حازم او گفت حدیث کرد ما را عبیس بن هشام از عبد الله بن جبله و او از علی بن ابی المغیره و او از ابی الصباح که گفت: بخدمت ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام رسیدم بمن فرمود: چه خبر؟ عرض کردم خبر مسرت بخشی از عمویت زید دارم که خروج کرده و گمان میکند که او همان (ابن سبیه) و قائم این امت وفرزند برگزیده کنیزان است فرمود: دروغ میپندارد او آنچه گفته نیست اگر خروج کند کشته خواهد شد.
ص: 266
11- حدیث کرد ما را محمد بن همام و محمد بن حسن بن جمهور هردوا از حسن بن محمد بن جمهور و او از پدرش و او از سلیمان بن سماعه و او از ابی الجارود و او از قاسم بن ولید همدانی و او از حارث اعور همدانی که گفت: امیر المومنین علیه السلام فرمود: (پدرم بفدای کسیکه فرزند برگزیده از کنیزان است یعنی قائم که از اولاد او است- که آنان را ذلیل میکند (1) و کاسه تلخ بگلوشان میریزد و بجز شمشیر مرگ جیزی بانان نمیدهد اینهنگام تبه کاران قریش آرزو میکنند که ای کاش دنیا و هر چه در آنست از آن آنان بود وفدا میدادند تا مگر از جرم آنان چشم پوشی شود ولی دست بردار نخواهیم بود تا خداوند راضی شود12- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را علی ابن حسن تیملی او گفت: حدیث کرد ما را احمد و محمد فرزندان حسن از پدرشان و او از ثعلبه بن میمون و او از یزید بن ابی حازم که گفت: از کوفه بیرون شدم چون بمدینه رسیدم بخدمت ابی عبد الله (امام صادق) (ع) شدم و سلامش کردم از من پرسید رفیقی بهمراهت بود؟ عرض کردم: آری. فرمود: صحبتی هم میکردید؟ عرض کردم: آری، مردی از (مغیریه) (2) همراه من شد. فرمود: چه میگفت؟ عرض کردم: چنین می پنداشت که محمد بن عبد الله بن حسن همان قائم است و دلیل بر این آنکه نامش نام پیغمبر و نام پدرش نام پدر پیغمبر است، و من باو در پاسخ گفتم: اگر دلیلت فقط نام است اینک در فرزندان حسین نیز محمد بن عبد الله بن علی است. او بمن گفت: این فرزند کنیز است یعنی محمد بن عبد الله بن علی و این فرزند آزاد زن است یعنی محمد بن عبد الله بن حسن بن الحسن. (امام
ص: 267
صادق) فرمود: چه جواب دادی؟ گفتم: جوانی نداشتم که بدهم. فرمود: مگر نمیدانید که او فرزند زن اسیر شده است یعنی قائم علیه السلام. (1) .
رفتار آن حضرت
13- خبر داد ما را عبد الواحد بن عبد الله بن یونس او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن رباح او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن علی حمیری او گفت: حدیث کرد مرا حسن بن ایوب از عبد الکریم بن عمرو او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن حسن بن آبان او گفت: حدیث کرد ما را عبد الله بن عطا: مکی از): شیخی از فقهاء که مقصودش ابا عبد الله (امام صادق) علیه السلام بود گوید: از آنحضرت پرسیدم از رفتار مهدی که رفتارش چگونه خواهد بود؟ فرمود: همان کند که رسول الله صلی الله علیه و آله کرد اساس پیش از خود را ویران کند همانطور که رسول الله صلی الله علیه و آله کار و بار دوران جاهلیت را ویران کرد واسلام را از سر نو شروع میکند.14- خبر داد ما را علی بن الحسین او گفت: حدیث کرد مرا محمد بن یحیی عطار از محمد بن حسان رازی و او از محمد بن علی کوفی و او از احمد بن محمد بن ابی نصر و او ازعبد الله بن بکیر و او ازپدر و او از زراره واو از):
ص: 268
ابی جعفر (امام باقر) علیه السلام که گوید: بانحضرت عرض کردم: نام یکی از شایشتگان را و مقصودم حضرت قائم بود برای من بفرما. فرمود: نام او نام من است گفتم آیا همچون محمد صلی الله علیه و آله رفتار میکند؟ فرمود: هرگز هرگز ای زراره طبق رفتار او رفتار نمیکند. عرض کردم: فدایت شوم، چرا؟ فرمود: همانا رفتار رسول خدا در امتش با (منت گذاشتن) بود (1) حضرتش با مردم الفت داشت ولی رفتار امام قائم با کشتار است زیرا در کتابیکه بهمراه دارد دستور چنین داده شده است که بکشتار رتار نماید و توبه از کسی نپذیرد (2) وای بحال کسیکه با او دشمنی ورزد.15- خبر داد ما را علی بن حسین بهمین اسناد از محمد بن علی کوفی و او از عبد الرحمن بن ابی هاشم و او از ابی خدیثجه و او از): ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام که آنحضرت فرمود: علی علیه السلام فرمود: مرا چنین حی بود که فراریان از جبهه جنگ را بکشم و زخمی ها را کارشان یکسره کنم ولی اینکار بملاحظه آینده یاران نکردم باشد که اگر آنان نیز زخمی شدند کشته نشوند و امام قائم راست که فراریان را بکشد و کار زخمی رایکسره کند. (3) .
ص: 269
16- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید ابن عقده او گفت: حدیث کرد ما را علی بن حسن از محمد بن خالد و او از ثعلبه بن میمون واو از حسن بن هارون که نمط فروش بود (1) گفت: در محضر ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام نشسته بودم که معلی بن خنیس از آنحضرت پرسید امام قائم که قیام کرد مگر رفتارش بر خلاف رفتار علی علیه السلام خواهد بود؟ فرمود: آری بجهت آنکه علی علیه السلام رفتارش منت نهادن و دست برداشتن (از مخالفین) بود، زیرا میدانست که پس از او شیعه اش مغلوب دست دشمن خواهد شد ولی امام قائم که قیام کند رفتارش در میان آنان با شمشیر است و اسیر کردن چون میداند که پس از او شیعه آنحضرت هرگز مغلوب دست دشمن نخواهد شد. (2) .
ص: 270
17- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد مرا علی ابن الحسن از پدرش و او از رفاعه بن موسی و او از عبد الله بن عطاء که گفت: از ابی جعفر (امام باقر) علیه السلام پرسیدم و عرض کردم: چون قائم قیام کند چه رفتاری در میان مردم پیش خواهد گرفت؟ فرمود: اساس پیشین را ویران میکند همچنانکه رسول الله صلی الله علیه و آله کرد و اسلام را از نو شروع میکند.18- خبر داد ما را علی بن الحسین او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن یحیی عطار از محمد بن حسان رازی و او از محمد بن علی کوفی و او از احمد بن محمد بن ابی نصر و او از علاء و او از محمد بن مسلم که گفت: شنیدم ابا جعفر (امام باقر) علیه السلام میفرمود: اگر مردم میدانستند که حضرت قائم بهنگام خروج چه خواهد کرد بیشترشان دوست میداشتند که او را نبینند از بس مردم را خواهد کشت، هان که او آغاز نخواهد کرد مگر بقریش که از قریش بجز شمشیر نمیمگیرد و بانان بجز شمشیر نمیدهد (1) تا آنجا که بسیاری از مردم میگویند این شخص از آل محمد نیست زیرا اگر از آل محمد بود دلش میسوخت.19- و خبر داد ما را علی بن الحسین باسنادش از احمد بن محمد بن ابی نصر و او از عاصم بن حمید حناط و او از ابی بصیر که گفت: ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام فرمود: امام قائم که قیام کند امری نو و کتابی نو و قضاوتی نو خواهد داشت و بر عرب سخت خواهد گرفت بجز شمشیر کاری نخواهد داشت نه توبه کسیرا می پذیرد و نه در اجرای امر خداوند از ملامت کسی باک دارد.20- خبر داد ما را علی بن الحسین باسنادش از محمد بن علی کوفی و او
ص: 271
از حسن بن محبوب و او از علی بن ابی حمزه و او از ابی بصیر و او از:ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام که آن حضرت فرمود: چرا به خروج امام قائم شتاب می کنید به خدا قسم به جز جامه ای درشت بافت نپوشد و به جز غذای ناگوار نخورد و به جز شمشیر در کار نباشد و در سایه شمشیر، مرگ است. (1) .21- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید ابن عقده او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن یوسف بن یعقوب ابو الحسن جعفی او گفت: حدیث کرد ما را اسماعیل بن مهران او گفت حدیث کرد ما را حسن بن علی بن ابی حمزه از پدرش و وهیب و آن دو از ابی بصیر و او از:ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام که آن حضرت فرمود: هنگامی که امام قائم خروج کند میان او و عرب و قریش به جز شمشیر نخواهد بود و از آن به جز شمشیر نخواهد گرفت چرا به خروج امام قائم شتاب می کنید به خدا قسم که لباسش به جز درشت بافت و خوراکش به جز جو ناگوار نخواهد بود و وجود او مساوی است با شمشیر و مرگ در زیر سایه شمشیر.22-)خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را یحیی ابن زکریا بن شیبان او گفت: حدیث کرد ما را یوسف بن کلیب او گفت: حدیث کرد ما را حسن بن علی بن ابی حمزه از عاصم بن حمید حناط و او از ابی حمزه ثمالی
ص: 272
که گفت: شنیدم ابو جعفر محمد بن علی (امام باقر) علیهما السلام میفرمود اگر قائم آل محمد خروج کند خداوندش با فرشتگان مسومین و مردفین و منزلین و کروبیین یاریش میکند و جبرئیل در پیشاپیش او و میکائیل از راستش و اسرافیل از چپش و هیبت و وحشت بفاصله یکماه راه در پیشاپیش اش و پشت سرش و از راستش و از چپش و فرشتگان مقرب در برابرش خواهند بود و نخستی کسیکه بدنبال او است محمد صلی الله علیه و آله است و دومین کس علی علیه السلام است (1) و بهمراهش شمشیر برهنه ای است که خداوند، روم و دیلم و سند و هند و کابل شاه (2) و خزر را
ص: 273
برای او میگشاید. ای ابا حمزه، امام قائم قیام نمیکند مگر هنگامیکه ترس و وحشت فراوان در اجتماع باشد و زمین لرزه ها و گرفتاری و بلا گریبان گیر مردم شود و پیش از اینها بیماری طاعون شیوع یابد- و هنگامی قیام کند- که در میان عرب شمشیر براین و در میان مردم اختلاف سختی بوده باشد و مردم دینشان درهم و برهم و حالشان دگرگون باشد آنچنانکه آرزو کننده در هر بامداد و شام آرزوی مرگ میکند از بسکه میبیند گرفتاری مردم بزرگ است و همدیگر را میخورند. و خروج آنحضرت بهنگام یاس و نا امیدی است، ای خوشا بحال کسیکه بانحضرت برسد و از یارانش باشد، و وای و همه وای بر کسیکه با او مخالفت کند و با دستورات او مخالف ورزد و از دشمنانش باشد سپس فرمود: او قیام میکند با دستوری نور و روشی نوین و قضاوتی تازه که بر عرب سخت آید کارش بجز کشتن نباشد و از کسی توبه نپذیرد و در راه خدا تحت تاثیر هیچ ملامت و سرزنشی قرار نگیرد.23- حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را قاسم بن محمد بن سن بن حازم او گفت: حدیث کرد ما را عبیس بن هشام از عبد الله ابن جبله و او از علی بن ابی المغیره که گفت: حدیث کرد ما را عبد الله بن شریک عامری از بشر بن غالب اسدی او گفت: حسین بن علی علیه السلام مرا فرمود: ای بشر از قریش چه میماند اگر قائم مهدی پانصد نفر از آنان را پیش کشد و همه را دست بسته گردن زند سپس پانصد نفر را پیش کشد و همه را دست بسته گردن زند سپس پانصد تن و همه را دست بسته گردن زند گوید: بحضرتش عرض کردم: خداوند حال شما را اصلاح فرماید آیا باینمقدار میرسند؟ حسین بن علی علیهما السلام فرمود: هم پیمان هر طایفه از آن عده است. راوی گوید: بشیر بن غالب برادر بشر بن غالب بمن گفت: من گواهی میدهم که حسین بن علی شش بار برای برادرم شمرد- یا شش بار گفت- (بر حسب
ص: 274
اختلاف روایت).24- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را محمد ابن مفضل بن ابراهیم او گفت: حدیث کرد مرا محمد بن عبد الله بن زراره از حارث ابن مغیره و ذریح محاربی که آندو گفتند): (امام صادق) ابو عبد الله علیه السلام فرمود: میان ما و عرب بجز سر بریدن نمانده است- و با دست اشاره بگلویش کرد.25- خبر داد ما را علی بن حسین او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن یحیی عطار او گفت: حدیث کرد ما را حسان رازی از محمد بن علی صیرفی و او از محمد ابن سنان و او از محمد بن علی حلبی (1) و او از سدیر صیرفی و او از): مردی از اهل جزیره که کنیزی را نذر کرده بود و بمکه اش آورده بود، آن شخص گوید: با پرده داران خانه تماس گرفته و داستان نذر کردن کنیز را باآنان در میان گذاشتم بهریک از آنان که شرح میدادم بمن میگفت: کنیز را نزد من بیار تا خداوند نذرت را قبول کند، پس مرا وحشت سختی فرا گرفت و جریان را با یکی از اهل مکه که از خود ما بود گفتم، او بمن گفت: از من می پذیری؟ گفتم: آری. گفت: نگاه کن آن مردی که در رویا روی حجر الاسود می نشیند و مردم گردش را گرفته اند و او ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام است به نزد او برو و از اینکار آگاهش کن و به بین چه تو را میگوید همان را رفتار کن. گوید: بخدمت آنحضرت آمدم و عرض کردم: خداوند تو را رحمت کند من مردی از اهل جزیره ام و بهمراه کنیزی داردم که او را بخانه خدا نذر کرده ام بخاطر قسمی که خورده بودم و اکنون آن کنیز را آورده ام و جریان رابه پرده داران گفتم دیدم با ه ر یک که تماس میگیرم میگوید: کنیز را نزد من آر تا نذرت را خداوند قبول
ص: 275
کند و مرا از این ماجرا وحشتی سخت فراگرفته است. فرمود: ای بنده خدا خانه که نه میخورد و نه میاشامد کنیزت را بفروش آنگاه در جستجو باش هر یک از همشهریهای خود را دیدی که بزیارت این خانه آمده و خرجی اش تمام شده است از آن پول آن مبلغ بانان بده که بتوانند بشهرهای خودشان باز گردند، و من هم همین کارا کردم و سپس هر یک از پرده داران را که میدیدم از من میپرسید کنیز را چه کردی؟ من نیز آنچه را که ابو جعفر دستور داده بود میگفتم، آنان میگفتند: او دروغگوی نادانی است که نمیفهمد چه میگوید من گفتار آنان را بامام باقر (ع) عرض کردم فرمود: سخن آنان را بمن رساندی سخن مرا نیز بانان برسان. عرض کردم: آری میرسانم. فرمود: بانان بگو ابو جعفر شما را گفت: چگونه خواهید بود اگر دستها و پاهای شما بریده شود و در کعبه آویزان شود سپس به شما پیشنهاد شود که باید فریاد بزنید: مائیم دزدان خانه خدا، همینکه خواستم برخیزم فرمود: من خود اینکار را نخواهم کرد بلکه مردی از خاندان ما اینکار را انجام خواهد داد. (1) .
حکم آن حضرت
26- خبر داد ما را علی بن حسین او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن یحیی او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن حسان رازی او گفت: حدیث کرد ما را محمد ابن علی صیرفی از حسن بن محبوب و او از عمرو بن شمر و او از جابر که گفت: مردی بخدمت ابی جعفر (امام باقر) علیه السلام رسید و بانحضرت عرض کرد: خداوند سلامتت بدارد این پانصد درهم را از من بستان که زکوه مال من است. ابو جعفر علیه السلام باو فرمود: نزد خودت باشد و بهمسایه های مسلمان و
ص: 276
درماندگان از برادران مومنت بده. (1) سپس فرمود: هنگامیکه قائم اهل بیت قیام کند بطور مساوی قسمت میکند و در میان رعیت با داد رفتار میکند پس هر کس از او فرمان برد از خدا فرمان برده و هر کس او را نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده است مهدی را مهدی نامیدند بخاطر آنکه بیک امر پنهان راهنمائی میکند و توراه و دیگر کتابهای آسمانی را از غاری ک در نطاکیه است بیرون میکشد (2) و در میان اهل توراه با توراه و در میان اهل انجیل با انجیل و میان اهل زبور با زبور و میان اهل قرآن با قرآن حکم میکند و ثروت دنیا را از اندرون و یرون زمین جمع میکند و بمردم میگوید بیائید این همان است که شما بخاطر آن از خویشان کشتید و در راه آن خونهای حرام ریختید و در بدست آوردن آن آنچه را که خدای عز و جل حرام کرده بود مرتکب شدید پس ثروتی بانان می بخشد که هیچکس پیش از او چنین ثروتی نه بخشیده باشد و زمین را پر از عدل و داد میکند هم چنانکه از ستم و تعدی و شر پر شده باشد.27- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید ابن عقده او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن مفضل بن ابراهیم و سعدان بن اسحاق بن سعید و احمد بن حسین بن عبد الملک و محمد بن احمد بن حسن قطوانی همگی گفتند که حدیث کرد ما را حسن ابن محبوب از عبد الله بن سنان که گفت: شنیدم ابا عبد الله (امام صادق) علیه السلام میفرمود عصای موسی چوب آس بود از درخت بهشتی که وقتی خواست بسوی مدین برود جبرئیل آن را برایش آورد آن عصا با تابوت آدم در دریاچه طبریه است نه میپوسد و نه تغییر مییابند تا آنکه قائم هر دو را بهنگام قیامش بیرون آورد.
ص: 277
ویژگی های آن حضرت و رفتارش
28- خبر داد ما را ابو سلیمان احمد بن هوذه او گفت: حدیث کرد ما را ابراهیم ابن اسحاق نهاوندی او گفت: حدیث کرد ما را عبد الله بن حماد انصاری او گفت: حدیث کرد ما را ابو الجارود زیاد بن منذر او گفت: ابو جعفر محمد بن علی (امام باقر) علیهما السلام فرمود: هنگامیکه قائم (ع) ظهور کند با پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و انگشتری سلیمان و سنگ و عصای موسی ظهور میکند سپس بجارچی اش دستور میدهد که جار بزند: توجه کنید هیچ مردی از شما نباید خوردنی و آشامیدنی و علوفه همراه خود بر دارد پس یارانش میگویند او میخواهد ما را و چهار پایان ما را گرسنگی و تشنگی بکشد. پس آنحضرت براه میافتد در نخستین منزل که فرود میایند (عصا را) بر آن سنگ میزند پس غذا و آب و علوفه از آن بیرون میریزد پس یاران و چهار پایانشان میخورند و میاشامند تا آنکه به نجف در پشت کوفه فرود میایند.29- خبر داد ما را محمد بن همام و محمد بن حسن بن محمد بن جمهور عمی از حسن بن جمهور و او از پدرش و او از سلیمان بن سماعه و او از ابی الجارود و او از): ابی جعفر محمد بن علی (امام باقر) علیهما السلام که آنحضرت فرمود: هنگامیکه قائم از مکه خروج میکند جارچی اش جار میزند: توجه کنید هیچکس نباید غذا و آبی با خود داشته باشد و او سنگ موسی بن عمران را که بار شتری است بهمراه خود میاورد بهیچ منزلی فرود نمیاید مگر آنکه چشمه هائی از آن سنگ بیرون میاید هرکس گرسنه باشد سیر میشود و هر کس تشنه باشد سیراب میگردد چهار پایانشان نیز سیراب میشوند تا آنکه بنجف در پشت کوفه نازل میشوند.30- خبر داد ما را احمد بن هوذه باهلی او گفت: حدیث کرد ما را ابراهیم
ص: 278
ابن اسحاق نهاوندی او گفت: حدیث کرد ما را عبد الله بن حماد انصاری از عبد الله بن بکیر و او از حمران بن اعین و او از): ابی جعفر (امام باقر) علیه السلام که آنحضرت فرمود: گوئی می بینم که این دین شما همچنان در میان خونیکه بپایش ریخته میشود در حرکت است و دست و پا میزند و هیچکس نتواند آن را بر شما بازگرداند مگر مردی از ما اهل بیت که هر سال دو بار بر شما بخشش خواهد کرد و در هر ماه دو نوع روزی بر شما خواهد رساند و در دوران ا و است که حکم بشما داده خواهد شد تا آنجا که زن در خانه خودش نشسته باشد و از روی کتاب خدا و سنت رسول خدا قضاوت کند. [مترجم گوید: در جمله کانی بدینکم هذا الایزال متخخضا….. که در صدر روایت است پاره ای از نسخه ها بجای (متخضخضا) مولیا ضبط کرده است و بنابر این گوئی امام علیه السلام دین را بسربازی که پشت بجنگ کرده و در اثر زخمهای فراوان در خون خود دست و پا میزند تشبیه فرموده است].31- خبر داد ما را عبد الواحد بن عبد الله او گفت: حدیث کرد ما را احمد ابن محمد بن رباح او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن عباس بن عیسی او گفت: حدیث کرد ما را حسن بن علی بطائنی از پدرش و او از مفضل که گفت: شنیدم ابو عبد الله (امام صادق) علیه السلام میفرمود: صاحب این امر را خانه خانه ای است که خانه حمدش گویند و در آن خانه چراغی است که از روزیکه بدنیا پا نهاده تا روزیکه با شمشیر قیام میکند آن چراغ خاموش نمیشود.32- حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را علی بن حسن تیملی از پدرش (1) و او از حسن بن علی بن یوسف و محمد بن علی
ص: 279
[کوفی] و آندو از سعدان بن مسلم و او از بعضی از رجال حدیث اش و او از): ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام که فرمود: در آن میان که مرد پشت سر قائم علیه السلام ایستاده و مامور اجرای دستورات آنحضرت است که ناگاه دستور میدهد که او را برگردانید پس او را به رویاروی آنحضرت بر میگردانند پس دستور میدهد تا گردنش را بزنند پس در خاور و باختر چیزی نمی ماند مگر آنکه از او میترسد.33- حدیث کرد ما را علی بن احمد بندنیجی از عبید الله بن موسی علوی و او از احمد بن محمد بن خالد و او از پدرش و او از سعدان بن مسلم و او از هشام بن سالم و او از): ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام که آنحضرت فرمود: در آن میان که مردی پشت سر قائم دستور میدهد کا ناگاه آنحضرت دستور میدهد تا گردنش زده شود پس در مشرق و مغرب کسی نمیماند مگر آنکه از او میترسد.
بزرگواری و فضیلت آن حضرت
34- حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید ابن عقده او گفت: حدیث کرد ما را علی بن حسن تیملی در ماه صفر بسال دویست و هفتاد و چهار و گفت: حدیث کرد مرا محمد بن علی از محمد بن اسماعیل بن بزیع و او از منصور بن یونس بزرج و او از حمزه بن حمران و او از سالم اشل که گفت: شنیدم ابو جعفر محمد بن علی (امام باقر) علیهما السلام که میفرمود: در سفر اول توراه فرمانروائی و فضیلتی که بقائم آل محمد داده میشود نظر موسی بن عمران را جلب کرد عرض کرد پروردگارا مرا قائم آل محمد قرار بده باو گفته شد که او از ذریه احمد است سپس بسفر دوم نگاه کرد همانند آنرا دید و همان تقاضا را کرد و همان پاسخ شنید سپس بسفر سوم نگاه کرد و مانند آن را دید و همان تقاضا را کرد و همان پاسخ را شنید.
ص: 280
آیاتی قرآنی که درباره آن حضرت نازل شده است
35- حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید ابن عقده او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن یوسف بن یعقوب جعفی ابو الحسن از کتاب خودش او گفت: حدیث کرد ما را اسماعیل بن مهران او گفت: حدیث کرد ما را حسن بن علی بن ابی حمزه از پدرش و وهیب و آندو از ابی بصیر و او از): ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام که آنحضرت در معنای آیه شریفه وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا- النور: 55 خدا بکسانیکه از شما ایمان آورده و عمل شایشته انجام دهند وعده فرموده است که آنان را در زمین خلیفه گرداند چننچه پیشینیانشان را خلیفه کرد و دین پسندیده آنان را بر همه ادیان مسلط گرداند و آنان را پس از آنکه ترسناک بودند ایمنی عطا کند تا تنها مرا پرستش کنند و چیزی را شریک من قرار ندهند، فرمود: در باره قائم و یارانش نازل شده است. [مترجم گوید: نظیر آیه فوق آیه شریفه و لقد کتبنا فی الزبور من الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون میباشد زیرامضمون این آیه و آیه پیش نه در زمان پیغمبر تحقق یافته و نه پس از آنحضرت بله تحقق آن در زمان ظهور حضرت قائم خواهد شد و گر نه خلاف وعده الهی لازم آید و لن یخلف الله وعده].36- حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را حمید بن زیاد او گفت: حدیث کرد ما را علی بن صباح او گفت: حدیث کرد ما را ابو علی حسن بن محمد حضرمی او گفت: حدیث کرد ما را جعفر بن محمد (1) از ابراهیم بن عبد الحمید و او از اسحاق بن عبد العزیز و او از):
ص: 281
ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام در بیان آیه شریفه و لئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده- هود:. 8 فرمود عذاب یعنی خروج قائم علیه السلام و گروه شمرده شد یعنی شماره اهل بدر و یاران بد.37- حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن یوسف او گفت: حدیث کرد ما را اسماعیل بن مهران از حسن بن علی و او از پدرش و وهیب و آندو از ابی بصیر واو از): ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام در بیان آیه شریفه فاستبقوا الخیرات این ما تکونوا یات بکم الله جمیعا- بقره- 128 به نیکیها پیشی گیرید که هر جا بوده باشید خداوند همگی شما را فرا خواهد آورد فرمود: در باره قائم و یارانش نازل شده است که بدون قرار قبلی گرد هم فرا آیند.38- خبر داد ما را علی بن حسین مسعودی او گفت حدیث کرد ما را محمد ابن یحیی عطار قمی او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن حسان رازی او گفت: حدیث کرد ما را محمد بن علی کوفی او گفت: حدیث کرد ما را عبد الرحمن بن ابی نجران از قاسم (1) و او از ابی بصیر و او از): ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام در بیان آیه شریفه اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر- حج 39 رخصت جنگ بجنگجویان اسلام داده شد زیرا آنان از دشمن ستم کشیدند وهمانا خداوند بر یاری نمون آنان توانا است فرمود: این آیه در باره قائم و یاران او است]
ص: 282
علائمی که امام بدان شناخته میشود
40- حدیث کرد ما را علی بن احمد از عبید الله بن موسی علوی و و از محمد بن عبد الجبار و او از صفوان بن یحیی و او از ابی سعید مکاری و او از حارث بن مغیره نصری که گفت: به ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام عرض کردم: امام بچه چیز شناخته میشود؟ فرمود: به سکینه و وقار عرض کردم دیگر بچه چیز؟ فرمود: او را با حلال و حرام (و در بعضی از نسخه ها: با شناختن حلال و حرام) میتوانی بشناسی و باینکه همه مردم باو نیازمند باشند واواز همه بی نیاز و اسلحه رسول خدا در نزد او باشد. فرمود: نمیشود، باید وصی فرزند وصی باشد.41- حدیث کرد ما را محمد بن همام و محمد بن حسن بن محمد بن جمهور هر دو از حسن بن محمد بن جمهور و او از پدرش و او از سلیمان بن سماعه و او از ابی الجارود که گفت: به ابی جعفر (امام باقر) علیه السلام عرض کردم هنگامیکه امام قائم از اهل بیت از دنیا بگذرد آنکه پس از او میاید بچه چیز شناخته میشود؟ فرمود: براهنمائی و سکوت و وقار واینکه آل محمد به برتری او اقرار داشته باشند و از چیزیکه میان
ص: 283
دو طرف زمین: (پشت و روی آن) هست از او نپرسند مگر آنکه پاسخ گوید. (1) .
وصف لباس آن حضرت
در بعضی از نسخه ها است (در گونه ی جامه ی قائم علیه السلام است).42- حدیث کرد ما را محمد بن همام او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن زیاد کوفی او گفت: حدیث کرد ما را حسن بن محمد بن سماعه او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن حسن میثمی از عمویش حسین بن اسماعیل و او از یعقوب بن شعیب و او از): ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام که فرمود آیا پیراهنی را که قائم بهنگام قیام آن را در بر خواهد داشت نشانت ندهم؟ عرض کردم چرا، گوید: جعبه ای را خواست و آنرا گشود و از آن پیراهن کرباسی بیرون آورد و بازش کرد با کمال تعجب دیدم که آستین چپش خون آلود بود سپس فرمود: پیراهن رسول خدا (ص) همین بود روزیکه دندانهای جلویش ضربت دید و حضرت قائم این پیراهن در برش قیام میکند من آن خون را بوسیدم و بر صورتم نهادم سپس امام صادق (ع) پیراهن را پیچیده و برداشت.
وضع سپاهیان و سواران آن حضرت
43- حدیث کرد ما را علی بن احمد از عبید الله بن موسی علوی و او از علی بن حسن واو از علی بن حسان واو از عبد الرحمن بن کثیر واو از): ابی عبد الله (امام صادق) علیه السلام که آنحضرت در معنای آیه شریفه اتی امر الله فلا تستعجلوه فرمان خدا فرا میرسد شتابزدگی آنرا نداشته باشید. فرمود:
ص: 284
آن امر ما است که خداوند دستور فرموده است که شتاب در آن نشود تا آنگاه که خداوندش با سپاهیان سه گانه تایید فرماید با فرشتگان، با مومنان و با رعب، و خروج آنحضرت مانند خروج رسول الله خواهد بود آنجا که خدا فرماید: کما اخرجک ربک من بیتک بالحق و ان فریقا من المومنین لکارهون چنانکه خداوند ترا از خانه ات بحق (و برای اعلاء دین حق) بیرون آورد گر چه گروهی از مومنان آن را خوش نداشتند (1) (الانفال: 5).44- حدیث کرد ما را ابو سلیمان احمد بن هوذه او گفت: حدیث کرد ما را ابراهیم بن اسحاق نهاوندی او گفت: حدیث کرد ما را عبد الله بن حماد انصاری از علی بن ابی حمزه که گفت: ابو عبد الله (امام صادق) علیه السلام فرمود: هنگامیکه حضرت قائم قیام میکند فرشتگان روز بدر فرود میایند و آنان پنجهزاراند یک سوم بر اسبهای سپید که با سیاهی آمیخته اند و یک سوم بر اسبهای سیاه و سپید و یک سوم بر اسبهای (حو) سوارند، عرض کردم حو چیست؟ فرمود: سرخ.45- و بهمین سند از عبد الله بن حماد واو ازابی حمزه و او از): ابی عبد الله قائم قیام میکند شمشیرهای مخصوص جنگ فرود میاید که بر هر شمشیر نام مردی معین و نام پدرش نوشته شده است. ای کسانیکه خداوند بشما بینایی و خرد داد و تمیز و مغز اندیشمند عطا فرموده است نیکو بیندیشید در این روایاتی که در صفت قائم رسیده است که او برای خدا و بحق قیام میکند، وروایاتی که در روش آنحضرت و در ویژه گیهائی که خداوند باو عطا فرموده از برتری اش و تاییدش بفرشتگان و تعهداتی که خود
ص: 285
آنحضرت نسبت بخود دارد از درشتی جامه و ناگواری غذا و برنج انداختن جان و تن خود در اطاعت خدای تبارک و تعالی و جهاد در راه او و نابود ساختن ستم (1) و تعدی و طغیان و گسترش دادن انصاف و داد و احسان و در وصف کسانی که بهمراه او خواهند بود از یارانی که روایات شماره آنان را معین کرده که سیصد و سیزده مرد خواهند بود و آنان فرمانروایان روی زمین و نمایندگان آنحضرت در زمین خواهند بود و خاور و باختر بدست آنان گشوده شود با فرشتگانی که خداوند بیاری میفرستد و به بینید که این چه مقام بزرگی و مرتبه شریفی است که خداوند آنحضرت را مخصوص بان فرموده و هیچیک از امامان پیشین را چنین عطائی نفرموده است. و تمام شدن و کامل گشتن دینش را و پیروزی آنرا بر همه ادیان و نابودی مشرکان و عملی شدن وعده ایکه خداوند به پیغمبرش داده که او را بر همه ادیان پیروز خواهد کرد همه اینها بدست او انجام خواهد گرفت تا آنجا که امام صادق علیه السلام در باره او و خودش فرمود آنچهرا که روایت کرده است:46- علی بن احمد بندنیجی از عبید الله بن موسی علوی و او از حسن بن معاویه (2) و او از حسن بن محبود واو از خلاد صفار (3) که گفت:
ص: 286
ابو عبد الله (امام صادق) علیه السلام سئوال شد: آیا حضرت قائم متولد شده است؟ فرمود: نه و اگر من باو میرسیدم همه عمر بخدمت میایستادم. حال بیاندیشید در آنچه این باطل گویان ادعا میکنند و این گروه دور از دین و بدعت گذار بان افتخار میکنند و کسی را که صفتش این چنین است و حال و مقامش در نزد خدای عز و جل آنچنان است بر صاحب خودشان تطبیق میکنند (1) و کسیکه چنین ادعائی برا او میکنند چهار صد هزار سوره دارد و در خانه اش چهار هزار خدمتگذار رومی و صقالبی دارد (2) به بینید آیا شنیده اید و یا روایتی دیده و یا از پیغمبر و ائمه طاهرین بشما رسیده است که قائم بحق رااینگونه که اینان توصیف میکنند توصیف کرده باشند؟ و گفته باشند که آنضرت ظهور میکند و پس از ظهورش اینهمه سالیان دراز قیامش بطول میانجامد و در طول اینمدت ابو یزید اموی (3) با او بجنگ بر میخیزد و گاهی بر او پیروز میشود و او را شکست میدهد و گاهی او بر ابو یزید پیروز
ص: 287
میشود و پس از ظهورش و نیرومند شدنش و گسترش فرمانروائیش در مغرب باز دنیا بهمان حالت که بود باقی میماند؟ اگر عقلهای شما تحت تاثیر دیگران قرار نگرفته باشد و نیروی تمیز شما از هوای نفس صاف باشد خواهید فهمید که خداوند آنرا که حالش چنین است از آن مقام دور ساخته است که او قائم لله بحق باشد و یار و یاور دینش باشد و خلیفه او در روی زمین و تازه کننده شریعت پیغمبرش گردد، پناه میبریم بخدا از کوری و لالی و حیرت و کری، این گونه صفات صفاتی است که با اوصاف خلیفه خدای رحمن مباینت دارد خلیفه ای که باید بر همه ادیان پیروز گردد وبر انس و جن غلبه کند و بدانش و بیان و نگهداری علوم قرآن و فرقان و شناخت تنزیل و تاویل و محکم و متشابه وخاص و عام و ظاهر و باطن و دیگر معانی قرآن و تفسیر های آن و تصرفات در آن و ریزه کاری های دانش های قرآن و مشکلات رازهای آن ونامهای بزرگ خدا که در آن است اختصاص یابد و کسیکه جعفر بن محمد الصادق (ع) در باره او میفرماید: من اگر باو برسم همه عمر خدمتش را خواهم کرد. و سپاس خدایرا که پروردگار جهانیان است و سزاوار است که همه ستایش و سپاس بینهایت بر او شود که جمال ولایت و نور هدایت را بر ما ارزانی داته و از او خواستارم که منت هایش را بفضل و کرمش بر ما زیداه گرداند.

