صحیفه سجادیه

(۱) دعا در توحید و ستایش خداوند

  • وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِيدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ ، فَقَالَ
    دعای آن حضرت است که به سپاس و ثنای خدای عزّوجلّ شروع می‌کرد آن هنگام که در عرصه‌گاه دعا قرار می‌گرفت، پس می‌گفت:

  • ( 1 )  الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ ، وَ الآْخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ
    (1) همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست؛ آن وجود مبارکی که اوّل است، بی‌آنکه اوّلی پیش از او بوده باشد؛ و آخر است، بی‌آنکه آخری پس از او باشد.
  • ( 2 )  الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ .
    (2) دیدۀ بینندگان از دیدنش کوتاه و گمان وصف‌کنندگان از ستودنش، ناتوان است.
  • ( 3 )  ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً ، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيَّتِهِ اخْتِرَاعاً .
    (3) موجودات را به قدرتش آفرید، آفریدنی بی مانند؛ و آفریده‌ها را به اراده‌اش ساخت، ساختنی بی مثال.
  • ( 4 )  ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَرِيقَ إِرَادَتِهِ ، وَ بَعَثَهُمْ فِي سَبِيلِ مَحَبَّتِهِ ، لَا يَمْلِكُونَ تَأْخِيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَيْهِ ، وَ لَا يَسْتَطِيعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ .
    (4) آن‌گاه، همۀ آن‌ها را در مسیر خواستۀ خود راهی کرد و در راه محبتش برانگیخت. قدرت پس رفتن، به سوی مرزهایی که آنان را از آن‌ها پیش انداخت، ندارند؛ و توان پیش رفتن به سوی حدودی که آنان را از آن‌ها پس انداخت، ندارند.
  • ( 5 )  وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ ، لَا يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ ، وَ لَا يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ .
    (5) از رزق و روزی‌اش، برای هر یک از جانداران، خوراکی معلوم و قسمت شده قرار داد. سهم کسی را که فراوان داده، احدی نمی‌تواند بکاهد؛ و نصیب کسی از آنان را که کاسته، هیچ‌کس نمی‌تواند بیافزاید.
  • ( 6 )  ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِي الْحَيَاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً ، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً ، يَتَخَطَّأُ إِلَيْهِ بِأَيَّامِ عُمُرِهِ ، وَ يَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ ، حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ ، قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ ، لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاوا بِمَا عَمِلوا وَ يَجْزِيَ الَّذِين أَحسَنُوا بِالْحُسْنَي [سوره ۴۰ – آیه ۱۷].
    (6) آن‌گاه در زندگی برای او زمانی معین، مقدّر فرمود؛ و پایانی محدود قرار داد؛ که با ایام عمرش به سوی آن پایان، قدم برمی‌دارد و با سال‌های زندگی‌اش به آن نزدیک می‌شود تا هنگامی‌که به پایان زندگی‌اش برسد و پیمانۀ حساب عمرش را تمام و کامل دریافت کند؛ او را به سوی آنچه از پاداش بسیار، یا عذاب دردناک، فراخوانده بود، ببرد؛ «تا به خاطر عدالتش، بدکاران را به علّت کردار ناپسندشان و نیکوکاران را به سبب کار نیکشان، پاداش بخشد».
  • ( 7 )  عَدْلًا مِنْهُ ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ ، وَ تَظاَهَرَتْ آلَاؤُهُ، لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْأَلُونَ [سوره ۲۱ – آیه ۲۳].
    (7) این [جزا دادن] از عدالت اوست؛ پاک و مبارک است نام‌های حضرتش و پی‌درپی است نعمت‌هایش. «از آنچه انجام می‌دهد، بازخواست نشود، ولی همگان در پیشگاهش بازخواست شوند».
  • ( 8 )  وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ .
    (8) همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که اگر بندگانش را از شناختِ سپاس‌گزاری‌اش بر آنچه که از عطایای پیاپی‌اش که محض امتحان کردنشان به آنان عنایت فرمود و نعمت‌های پیوسته‌ای که بر آنان کامل کرد، به چاه محرومیّت می‌انداخت؛ در عطایا و نعمت‌هایش، دخل و تصرّف می‌کردند و او را سپاس نمی‌گزاردند؛ و روزیش را به فراوانی هزینه می‌کردند و به شکر عنایاتش برنمی‌خاستند.
  • ( 9 )  وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً [سوره ۲۵ – آیه ۴۴].
    (9) اگر چنین بودند [که شکرگزاری نمی‌کردند]، از حدود انسانیّت بیرون می‌رفتند و به مرز حیوانیّت می‌رسیدند. در نتیجه به این صورت بودند که در کتاب محکمش وصف کرده: «آنان جز مانند چهارپایان نیستند؛ بلکه آنان گمراه‌ترند!».
  • ( 10 )  وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِهِ ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيَّتِهِ ، وَ دَلَّنَا عَلَيْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِي تَوْحِيدِهِ ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّكِّ فِي أَمْرِهِ .
    (10) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که وجودش را به ما شناساند و شکرش را به ما الهام کرد و درهای دانش را به پروردگاری‌اش به روی ما گشود و ما را بر اخلاص ورزی در یکتایی‌اش راهنمایی کرد و از انحراف در دین و تردید در دستورش، دور داشت.
  • ( 11 )  حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَى رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ .
    (11) خدا را ستایش می‌‌کنم، ستایشی که با آن، در گروه ستایش‌گران از بندگانش زندگی کنم و با آن ستایش بر هر که به خشنودی و گناه بخشی‌اش پیشی جسته، سبقت گیرم.
  • ( 12 )  حَمْداً يُضِي‏ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ ، وَ يُسَهِّلُ عَلَيْنَا بِهِ سَبِيلَ الْمَبْعَثِ ، وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ ، يَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ، يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لَا هُمْ يُنْصَرُونَ [سوره ۴۴ – آیه ۴۱].
    (12) ستایشی که به سبب آن، تاریکی‌های برزخ را بر ما روشن کند؛ و به وسیلۀ آن، راه رستاخیز را بر ما آسان فرماید؛ و به کمک آن، رتبه‌های ما را نزد گواهان روز قیامت بلند گرداند. «روزی که هر وجودی، به خاطر آنچه مرتکب شده، پاداش داده شود و مورد ستم قرار نگیرد»؛ «روزی که هیچ دوستی، چیزی از عذاب را از دوستش برطرف نکند و این گنه‌کاران حرفه‌ای از جانب کسی یاری نشوند».
  • ( 13 )  حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّيِّينَ فِي كِتَابٍ مَرْقُومٍ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ [سوره ۸۳ – آیه ۲۰].
    (13) سپاسی که از سوی ما، «در پرونده‌ای که کردار نیکان در آن رقم خورده و مقرّبان درگاهش گواهان آنند»، به سوی اعلا علیّین بالا رود.
  • ( 14 )  حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ ، وَ تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ .
    (14) ستایشی که چون دیده‌ها در قیامت خیره شود، سبب روشنی دیده ما شود؛ و هنگامی‌که چهره‌ها سیاه گردد، به نورانیّت آن صورت‌های ما به سپیدی رسد.
  • ( 15 )  حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِيمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِيمِ جِوَارِ اللَّهِ .
    (15) ستایشی که ما را از آتش دردناک خدا آزاد و در جوار کریمانه‌اش جای دهد.
  • ( 16 )  حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِي لَا تَزُولُ ، وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِي لَا تَحُولُ .
    (16) ستایشی که به وسیلۀ آن، همدوش فرشتگان شویم؛ و در پیشگاه رحمتش، جای را بر آنان تنگ کنیم؛ و به سبب آن، در سرای جاودانی که از بین نمی‌رود و محل کرامتش که دگرگونی نمی‌پذیرد، با پیامبران مرسل او همراه شویم.
  • ( 17 )  وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ ، وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ .
    (17) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که زیبایی‌های آفرینش را برای ما برگزید و روزی‌های پاکیزه را به سوی ما روان ساخت.
  • ( 18 )  وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِيلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلَى جَمِيعِ الْخَلْقِ ، فَكُلُّ خَلِيقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ ، وَ صَائِرَةٌ إِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ .
    (18) و ما را با تسلّط بر همۀ موجودات برتری داد. در نتیجه، همۀ موجوداتش بر اساس قدرت حضرتش، فرمان‌بردار ما هستند؛ و در سایۀ عزّتش، در گردونۀ اطاعت از ما قرار دارند.
  • ( 19 )  وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَيْهِ ، فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّي شُكْرَهُ لَا ، مَتَى.
    (19) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که درِ احتیاج و نیاز ما را از غیر خود بست؛ پس چگونه قدرتِ سپاس‌گزاری او را داریم؟ یا چه زمانی می‌توانیم به ادای شکرش اقدام کنیم؟ هیچ گاه!
  • ( 20 )  وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَكَّبَ فِينَا آلَاتِ الْبَسْطِ ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَيَاةِ ، وَ أَثْبَتَ فِينَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ ، وَ غَذَّانَا بِطَيِّبَاتِ الرِّزْقِ ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ .
    (20) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد و آلات بستن آن‌ها را قرار داد و ما را با روان‌های زنده، از زندگی بهره‌مند ساخت و اعضای انجام دادن کار را در وجود ما استوار کرد و با روزی‌های پاکیزه خوراک داد و با احسانش ما را بی‌نیاز کرد و با عطایش به ما سرمایه بخشید.
  • ( 21 )  ثُمَّ أَمَرَنَا لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا ، وَ نَهَانَا لِيَبْتَلِيَ شُكْرَنَا ، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِيقِ أَمْرِهِ ، وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ ، وَ لَمْ يُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً ، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً .
    (21) آنگاه دستوراتش را متوجّه ما فرمود تا فرمان بردن ما را بسنجد؛ و از محرّمات بر حذرمان داشت تا شکر‌کردنمان را بیازماید؛ پس از این همه عنایت، از مسیر دستورش روی‌گرداندیم؛ و بر مرکب سخت و سنگین محرّماتش سوار شدیم. با این همه به کیفرش نسبت به ما شتاب نورزید؛ و بر انتقام گرفتن از ما عجله نکرد؛ بلکه به رحمت و کرمش، از سر خشنودی و رضایت، با ما معامله کرد؛ و به مهربانی و بردباری‌اش، بازگشت ما را از مسیر گناه انتظار کشید.
  • ( 22 )  وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِي لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا ، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَيْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنَا
    (22) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که ما را به بازگشت و توبه از گناه، راهنمایی کرد؛ توبه‌ای که آن را جز از طریق احسانش به دست نیاوردیم؛ و اگر از فضل و احسان بی‌شمارش، غیر این عنایت را که عبارت از بخشیدن نعمت توبه و بازگشت است، به حساب نیاوریم، محقّقاً آزمایشش دربارۀ ما نیکو و احسانش در حقّ ما بزرگ و بخشش او بر ما عظیم است.
  • ( 23 )  فَمَا هَكَذَا كَانَتْ سُنَّتُهُ فِي التَّوْبَةِ لِمَنْ كَانَ قَبْلَنَا ، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ، وَ لَمْ يُكَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً ، وَ لَمْ يُجَشِّمْنَا إِلَّا يُسْراً ، وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً .
    (23) روش وجود مقدّسش در برنامه توبه دربارۀ کسانی که پیش از ما بودند، چنین نبود؛ آنچه را در عرصه‌گاه توبه، در طاقت و توان ما نبوده، از دوش جان ما برداشته؛ و جز به اندازه قدرت و وسعمان به ما تکلیف نفرموده؛ در میان آن همه تکالیف سخت، ما را جز به تکالیف آسان وا نداشته؛ و در این زمینه، برای هیچ یک از ما دلیل و بهانه‌ای باقی نگذاشته است.
  • ( 24 )  فَالْهَالِكُ مِنَّا مَنْ هَلَكَ عَلَيْهِ ، وَ السَّعِيدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَيْهِ
    (24) بنابراین، هلاک شونده از ما، کسی است که در میدان مخالفت با او هلاک گردد؛ و سعادتمند از ما کسی است که به سوی او اشتیاق داشته باشد.
  • ( 25 )  وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلَائِكَتِهِ إِلَيْهِ وَ أَكْرَمُ خَلِيقَتِهِ عَلَيْهِ وَ أَرْضَى حَامِدِيهِ لَدَيْهِ
    (25) و خدا را ستایش، به همۀ آن ستایشی که نزدیک‌ترین فرشتگان به او و بزرگوارترین مخلوقاتش نزد او و پسندیده‌ترین ستایشگران آستان او، حضرتش را ستوده‌اند.
  • ( 26 )  حَمْداً يَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ .
    (26) ستایشی که از دیگر ستایش‌ها، برتری جوید، مانند برتری پروردگار، به همه مخلوقاتش.
  • ( 27 )  ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَكَانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ عِبَادِهِ الْمَاضِينَ وَ الْبَاقِينَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ ، وَ مَكَانَ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
    (27) سپس او را ستایش، به جای همۀ نعمت‌هایی که او بر ما و به تمام بندگان گذشته‌اش و همۀ آنانی که هستند و می‌آیند، دارد، ستایشی به عدد تمام اشیایی که دانشش بر آن‌ها احاطه دارد و ستایشی به جای هر یک از اشیا به چندین برابر؛ ستایشی ابدی و همیشگی تا روز قیامت.
  • ( 28 )  حَمْداً لَا مُنْتَهَى لِحَدِّهِ ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَايَتِهِ ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ
    (28) ستایشی که مرزش را پایانی و شمارۀ آن را حسابی و پایانش را نهایتی و مدّتش را سرآمدی، نباشد.
  • ( 29 )  حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ ، وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ ، وَ ذَرِيعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ ، وَ طَرِيقاً إِلَى جَنَّتِهِ ، وَ خَفِيراً مِنْ نَقِمَتِهِ ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ ، وَ ظَهِيراً عَلَى طَاعَتِهِ ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ ، وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ .
    (29) ستایشی که رشتۀ اتّصال به طاعت و بخشش و عامل رضایت و خشنودی‌اش و وسیلۀ آمرزشش و راهی به سوی بهشتش و حفاظت کننده از کیفرش و امان از خشمش و مددکاری بر طاعتش و مانع و سدّی از نافرمانی‌اش و کمکی بر ادای حق و عهد و پیمانش، باشد.
  • ( 30 )  حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِي السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِيَائِهِ ، وَ نَصِيرُ بِهِ فِي نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُيُوفِ أَعْدَائِهِ ، إِنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيدٌ
    (30) ستایشی که به وسیلۀ آن، در گروه سعادتمندان از دوستانش، به خوشبختی و سعادت برسیم؛ و به سبب آن با شمشیر دشمنانش در سلک شهیدان قرار گیریم. همانا او یار بندگان و خدای ستوده خصال است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *